متاسف و شرمنده بودن مزدك چى دردى را دوا ميكند؟؟؟
فواد احمدیار فواد احمدیار

من مانند هزاران عضو ح.د.خ.ا سالهاى متمادى در دامن پاك حزب قهرمان مان پرورده و بزرگ شده ام  و در اين مكتب پاك راه جوانمردي،از خودگذرى،خدمت به انسان زحمتكش ،وفادارى وانسان بودن را آموختم و در نهايت قربانى يك عده از به اصطلاح رهبران جاه طلب، خودخواه و فاسد حزب ماگرديده و حالا در غربت و بى وطنى زنده گى مينمايم.

من ديروز مصاحبه آقاى فريد احمد مزدك را در سايت بى بى سى خواندم كه از گذشته خود ندامت و پشيمانى ميكشند و به خون ريخته شده هزاران هزار شهيد وطن ميخندند اين مصاحبه انقدر مرا متاثر و ناراحت ساخت كه حتى شب نتوانستم بخوابم و از خود مى پرسيدم كه چرا اين همه سالهايی  كه جناب شان در كرسى هاى حزب تكيه زده بودند حتى يكبار هم صداى مخالفت شانرا با سياست هاى ان زمان حزب بلند نكردند بل در همه جا ناجى ان سياست ها و روشها بودند و از همه امكانات س.د.ج.ا و ح.د.خ.ا استفاده بردند و حالا هم از بركت همان حزب در ارامش و اسايش در غرب زنده گى مينمايند در حاليكه هزاران عضو حزب، همين اكنون در داخل كشور در فقر بيچاره گى نااميدى و ناامنى بسر ميبرند و بخاطر گذشته شان ناجوانمردانه از سوى جهادى ها تهديد و تحقير ميشوند! آيا راه و رسم مردانه گى همسنگر بودن همين است كه ما خود برگذشته خود خط بطلان بكشيم  و زمينه ساز و همصدا با انانى شويم كه ما را به عناوين مختلف متهم ميكردند و با اين بهانه ها  سد راه ارمانهاي ترقيخوانه و انساني حزب ما با هزازان هزار فرزند صديق، وفادار به ارمانهايش كه همانا سعادت، قطع جنگ تحميلى ودر نهايت داشتن يك كشور اسوده و ارام براي همه افغانان صرف نظر از تعلقات قومى، زبانى و گروهى بود شويم


 اگر آقاى  مزدك از گذشته نادم و شرمنده و پشيمان هستند كارو قصاوت خودشان در مورد خودشان و ياران شبا روزي شان است كه همه بعد از كودتا درداخل حزب

 ازنازدانه های ىحزب بودندو به بلندترين مقامات حزب ودولت رسيدند و استفاده بردند ودرفرجام به همه حزب و شهداى حزب جفا روا داشتند و حالا از عضويت در اين حزب مردان وبه گفته خودش
   من کاملا متأسف و شرمنده هستم که در آن جریان ها دست داشتم یا شرکت داشتم) 
   
آيا اين تاسف وشرمنده گى نيشخندى هست برزخم هاى خونين چكانى هزاران هرار شهيد حزب و مليونها يتيم و بهوه انها و يا هم خنجريست از عقب بر پشت و سينه هزاران عضو حزب د.خ.ا در داخل و خارج از كشور ؟من اينرا از شما اقا ى مزدك ميپرسم كه پس شما كه همه چيز را بگفته خودتان در سالها ى 85 -86  درك كرده بوديد و ميدانستيد كه به جاده درست در حركت نيستيد چرا و باز هم چرا در ان مقا م هاى حزب خود را چسپانيده بوديد و هزاران تن از ما صفوف را براي ارمانها ى غلط به كشتارگاه فرستاديد و هزاران نهال تازه( نسل جوان ) اين سرزمين را به آتش  فرستاديد؟ شما كه مدهى هستيد كه به اشتباهات خيلى ها وقت متوجه شده بوديد چرا حداقل كاري نكرديد كه ما حالا ميگفتيم بلى او حق دارد و راست ميگويد  زيرا او بخا طر انديشه هايش از مقامات حزب كنار زده شد ، مجازات شد و... اما هر عضو با درك و با درايت حزب ميداند كه همه جريانات سياسى همواره اشتبا هات داشته و امريست معمول معلوم ولى انچه مضحك و درد اور است خيانت به همسنگران و همرزمان اينرا هيچ دين و آئينن و هيچ انسانى كه حتى يكروز در مكتب صداقت و ايمان داري بوده باشد انجام نمى دهد. 

اين روا نيست و در قاموس انسانيت جا ندارد كه به شهداى حزب مان بخنديم حتى اگر خود خاين بوده باشيم ويا هم ما انانرا به خاطر اهداف نامطلوب يك عده به قربانگاه برده باشيم انان مردانه وار براي ان اهداف و انديشه كه براى شما پوچ و نادرست بود به فرمان شماها جان هايشانرا قربان كردند و من وشما در غرب شبها با شكم سير ميخوابيم در حاليكه فرزندان ان شهدا و هزاران عضو حزب با شكم گرسنه و با ترس واضطهراب براي صبح شدن بيدار اند.
  

 باور ويقين دارم كه دفاع از انديشه هاى پاك و انسانى حزب ما وظيفه و دين هر عضو ح.د.خ.ا در برابر نامردان و نمك ناشناسان است زيرا امروز مردم ما در داخل كشور حسرت حاكميت ح.د.خ.ا و دولت جمهورى افغانستان  را در سر دارند و از ان به نيكوى ياد ميكنند

با عرض حرمت

 
از كشور هالند

May 6th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات